برنامه غذایی سالم
تغذیه و رژیم غذایی نقش بالقوهای در بروز عوامل خطر بیماریهای مزمن از جمله پرفشاری خون، دیابت، نارسایی کلیوی، کلسترول و تریگلیسیرید بالا، کبد چرب، اضافه وزن و چاقی دارد.
برای پیروی از یک برنامه غذایی سالم، پنج اصل مهم را مدنظر داشته باشیم:
اصل اول: کفایت
غذاها فراهمکننده مقادیر کافی انرژی و مواد مغذی ضروری برای حفظ یا دستیابی به وزن مناسب هستند. هر ماده مغذی میتواند نشانگر اهمیت کفایت تغذیهای باشد.
بهعنوان مثال، آهن یک ماده مغذی ضروری است که روزانه مقداری از آن از بدن دفع میشود، به همین خاطر باید آن را از طریق دریافت مواد غذایی حاوی آهن جایگزین کنیم. اگر به مقدار کافی از غذاهای حاوی آهن استفاده نشود، فقر آهن با علائمی مانند: ضعف، خستگی، عصبانیت، افسردگی و سردرد بروز میکند.
اصل دوم: تعادل
تأمین انواع مختلفی از مواد غذایی به تناسب با یکدیگر بهنحوی که مصرف یک نوع ماده مغذی به مقدار زیاد سبب حذف سایر مواد مغذی موردنیاز نشود. اغلب غذاهایی که سرشار از آهن هستند، دارای مقادیر کمی کلسیم هستند و بهترین منابع کلسیم (شیر و لبنیات)، از نظر آهن فقیر هستند. رژیم فاقد کلسیم، موجب اختلال رشد استخوانی در کودکان و نوجوانان و پوکی استخوانها در بزرگسالی میشود.
طراحی رژیم غذایی براساس گروههای غذایی کمک به تأمین دو اصل کفایت و تعادل در برنامه غذایی میکند.
اصل سوم: کنترل کالری دریافتی
کنترل کالری براساس مقدار غذایی است که انرژی موردنیاز برای حفظ وزن مناسب بدن را فراهم میکند. انرژی دریافتی نباید از انرژی موردنیاز بدن بیشتر باشد. برای پیشگیری از تجمع چربی و وزن اضافی در بدن، انرژی لازم بایستی براساس میزان فعالیتهای بدنی روزانه و نیاز متابولیکی فرد تنظیم شود تا تعادل در دریافت کالری روزانه رعایت شود.
اصل چهارم: میانهروی
میانهروی بهمعنای مصرف کمتر غذاهایی است که دارای مقادیر اضافی چربی، نمک، قند و ترکیبات افزودنی است. بهمنظور حفظ سلامتی، دریافت غذاهایی که غنی از چربی، کلسترول، قندهای افزودنی و نمک هستند، باید محدود شوند.
اصل پنجم: تنوع
تنوع غذایی بهمعنای تعداد غذاهای متفاوتی است که در یک دوره زمانی مشخص، مصرف میشوند. از فواید یک برنامه غذایی متنوع، میتوان به کفایت غذایی، دسترسی به انواع مواد مغذی، علاقه و جذابیت در مصرف غذا اشاره کرد. تحقیقات متعدد حاکی از آن است که مصرف رژیمهای غذایی با تنوع پایین با افزایش ابتلا به سرطانها، بیماریهای قلبی و عروقی، و سایر بیماریهای غیرواگیر و کفایت پایین مواد مغذی همراه بوده است.
تا چند قرن پیش، هدف از غذا خوردن فقط سیری شکمی بود و گرسنگی، بشر را وادار میکرد تا هر ماده غذایی در دسترس خود را بدون توجه به کمیت و کیفیت آن مصرف کند. رفتهرفته با افزایش شهرنشینی و شکلگیری جوامع، تغییرات زیادی در نوع تغذیه و غذای بشر ایجاد شده است. برای همه افراد جامعه با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی مانند سن، جنسیت، مراحل رشد، بلوغ، دوران بارداری و شیردهی و فعالیت بدنی که با تغییرات فیزیولوژیک همراه است باید یک رژیم غذایی متناسب با نیازهایشان در نظر گرفته شود تا علاوه بر گرسنگی شکمی، به گرسنگی سلولی نیز توجه شود.